اولين شهربازي
سلااااااااااام بالاخره بعد مدت ها تونستم بيام و وبلاگ دختر جونمو آپ كنم اوايل اسفند 92 آترين خانوم رو برديم شهربازي سرپوشيده داخل ترمينال( اسمشو نمي دونم چيه) آترين خانم عشق ني ني ما اولش از ديدن اونهمه ني ني يه جا هنگ كرده بود و مات و مبهوت بود البته چند تا وسيله بيشتر مناسب سن آترين نبود كه سوارش كرديم اولش كاملا محكم و يه كمم با ترس مي نشست مشت هاي گره كردشو مي بينين يواش يواش ترسش ريخت و دستشو از وسايل بازي مي گرفت اين آخريه هم كه ديگه كلا ايستاده بود و خوشحال بود و به زبون خودش " ناي ناي " مي كرد خلاصه تجربه جالبي بود هم براي آترين هم براي ما ...