یه صبح برفی
شمام اگه مثه ما توی یه شهر کویری زندگی می کردین اینجوری از دیدن 2 سانت برف ذوق مرگ می شدین و دختر جونتون رو ساعت 7 صبح برا گرفتن عکس برفی بیدار می کردین ( ماشالا آترین خانومم که پااااایه ) ، تازه اینجا هم باغ مادر جون آترین خانومه که ده کیلومتری با شهر فاصله داره وگرنه تو شهر همین قدرم برف نیومد
یاد بچگی های خودم بخیر پاهام تا بالای زانو می رفت تو برفا، اینقد که دیگه راه رفتن سختم بود
هنرای مامانی هم که تو عکس مشهوده ( کلاه و شال گردن )
دوباره مجبوریم نبوغ به خرج بدیم و حدس بزنیم این عکسا هم در زمستان 93 گرفته شده است
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی