اين روزها

ماما

بابا

بابا جون

مادر جون

عموووو

عمه

سجاد

سارا

م يم ( همون مريم خودون )

ماس ( ماست )

آله ( خاله )

كتاب

و خيلي كلمات ديگه

هر جمله اي كه منو باباش مي گيم هم خانم يه كلمشو تكرار مي كنه

مثلا يه بار باباش گفت " آلوهاش خوشمزه كرده بود غذا رو " بلافاصله آترين مي گه آلووو آلوو

الان حضور ذهن ندارم ديگه ، در كل طوطي وار همه لغات رو تكرار مي كنه خيلي هم خوب ميگه و بدون غلط، نسبت به بقيه هم سن هاش در اين مورد خيلي خوب داره پيش مي ره و دامنه لغاتش خوبه

من: اتل متل

آترين : توتوله

من: گاو حسن 

آترين : چه دوره ( چه جوره )

من: يه باد خنك

آترين : هووو هووو ( آهنگ 25 باند )

من : اسب سفيدم 

آترين : پيتيكو پيتيكو

من: اما تفنگم

آترين : بـــــــــنگ ( اجازه نمي ده ديگه شعرو تا آخرش بخونم )

من : آترين جيش كردي

آترين : آترين سرشو تكون مي ده ميگه: نه نه

صداي ببعي ، هاپو ، پيشي ، كلاغه ، قطار ، اسب ، مار ، گاو ،قورباغه ، ماهي ( صداي ماهي رو خودش كشف كرده دهنشو بازو بسته مي كنه مثل ماهي ) بلده ( خيلي وقته ولي يادم رفته بود اينجا بنويسم )

خلاصه روزگاري داريم با اين كوچولو

صبحم كه بيدار ميشه بدو بدو مي ره سراغ كتاباش بعضي وقت ها يكي دو ساعت همون جا لا به لاي كتاباش غرق مي شه و صداش در نمي ياد،  بهترين سرگرميشه

جديدا هم كه كاربرد خودكار و مداد رو ياد گرفته و بر مي داره باهاش خط خطي مي كنه

در منگنه باز مي كنه و سوزن هاي منگنشو بيرون مي ريزه

كامپيوتر رو ريست مي كنه، رو دكمه ريست چسب زديم بعدش مي اومد دكمه پاور رو مي زد و خاموش مي كرد ، دكمه پاورم غير فعال كرديم الان باز مي ره دكمه هاي اسپيكرو ميزنه

لپ تاپم كه روشن بشه بي هوا مي ياد دكمه پاور شو مي زنه

ريموت تلوزيون رو مي آره مي ده به من مي ميگه : نس نس ( يعني عكس هاي نسترن- دختر عموي من - رو برام بيار )

حسابي شيطون شده اين جوجه و البته خيلي هم شيرين

عااااااااااااااااشقتم مامانيييييييييييييييييييي

22 ارديبهشت 93

دو روز ديگه يكسال و  چهار ماهگيت تموم ميشه عشقم