اولین شب بدون مامانی و بددددددد ترین شب مامانی
تو زندگیم شب های خوب و بد زیادی داشتم ولی بی تردید می گم دیشب بدترین شب عمرم بود شبی که جوجو کوچولوی ما اولین شب بدون مامانی شو تجربه کرد و من اولین شب بدون آترینم رو واااااااای چه شب بدی بود خب مجبور بودم، از وقتی دست آترین خانوم رو گچ گرفته بودیم ( حدود 10 شب ) نتونسته بودم بخوابم، سرماخوردگی شدید هم که مزید بر علت شده بود و همگی دست به دست هم دادن تا من بیچاره رو از پا بندازن، که موفق هم شدن ، واقعا حالم بد بود به همین خاطر مجبور شدم برای اولین بار آترین خانوم رو بسپرم دست خاله هاش با کلی سفارش و کلیه ملزومات لازم آترین خانوم رفتن خونه خاله ها تا برای یه شب هم که شده مامانی بیچاره بعد این همه وقت راحت بخوابه خخخ...
اولین بیماری
تقریبا همه اولین های این جوجو رو نوشتم که البته تقریبا بیشترشون خوب بودند، ولی خب همیشه که اولین ها خوب نیستند، این بار دختر کوچولوی ما و خودمون اولین بیماری دخمرمونو تجربه کردیم در آخرین هفته هشت ماهگی، آترین خانوم تب کردند و یه علائم کوچیکی از سرما خوردگی در ایشون دیده شد و سه- چهار روزی حال ندار و مظلوم و بی حوصله و غر غرو و تب دار و بی اشتها و ... بودن الهی قربونش برم دل آدم کباب می شد وقتی چشم های بی حالشو می دید خدا رو شکر که زود خوب بود سه شنبه بیست و هفتم شهریور 92 هشت ماه و سه روزگی ...
شعر مورد علاقه دخمر کوچولو
خیلی ذوق می کنم هر وقت که این شعرو برات می خونم از ته دل می خندی ذوق می کنی و سرتو تکون می دی ( نای نای می کنی ) شما این شعر رو با صدای خانم هنگامه یاشار گوش می دی طبل بزرگم خیلی قشنگه وقتی که میزنم اینجور صدا میده بُم برو بُم برو بُم برو بُم برو بُم برو بُم برو بُم بو ویولونی دارم خیلی قشنگه وقتی که میزنم اینجور صدا میده دین دیری دین دیری دین دیری دین دیری دین دین شیپوری دارم خیلی قشنگه وقتی که میزنم اینجور صدا میده دوم دورو رووم روو روو دوم دورو رووم روو روو ...
مشاور تغذیه
امروز به خاطر خانم کوچولوی خودم رفتم پیش مشاور تغذیه، آترین جونم کلیه هاش سنگ سازه به همین دلیل نگران بودم که با یه اشتباه تغذیه ای باعث تشدید بیماریش بشم که مفید بود برام حال می نویسم که شاید راهنمای کسی با شرایط مشابه من باشه 1- تقریبا اکثر سنگ های کلیه کلسیمی هستند ( البته حتما باید بعد از دفع سنگ کلیه ، بررسی بشه تا نوع سنگ مشخص بشه ولی گفتم اکثرشون کلسیمی هستند) 2- مشاور به من توصیه کرد مصرف اگزالات رو قطع کنم و مهمه که خوراکی هایی که حاوی اگزالات هستند را بشناسیم ( البته برای کودک من که کم سن هست و نمی تونه مایعات زیادی بنوشه این جوری تجویز شده که فعلا قطع بشه ولی شاید بزرگسالان بتونند همراه با مصرف مایعات فر...
نویسنده :
مامی
23:36
این روزها
این روزهای دخترک ما دنیایی پر از تلاش است، تلاش برای بلند شدن برای جلو رفتن، برای شیطنت های هر چه بیشتر، برای تولید انواع و اقسام صداها و غر زدن ها و در کل برای من و پدر جانش دنیایی پر از شادی و عشق، دنیایی که اگر نبود واقعا نمی دانم با وجود اینهمه گرفتاری چگونه می توانستیم روزگار را سپری کنیم. یکشنبه پنجم آبان 92 نه ماه و یازده روزگی ...
نویسنده :
مامی
23:35
عکس جدید
ای خواب ای سر انگشت کلید باغ های سبز چشمهایت برکه تاریک ماهی های آرامش کولبارت را بروی کودک گریان من بگشا و ببر با خود مرا به سرزمین صورتی رنگ پری های فراموشی " فروغ فرخزاد" پنج شنبه دوم آبان 1392 نه ماه و هشت روزگی ...
نویسنده :
مامی
23:35
چقدر زود گذشت
وای خدا! باورم نمی شه که تو یه چشم به هم زدن 8 ماه از تولدت گذشت نازنیِِِِـــــــــــــنم انگار همین دیروز بود که از ناتوانیت در گرفتن اشیاء تعجب کرده بودم ( راستش من نمی دونستم نی نی ها اینقدر ناتوان هستند یعنی تا به حال به کارهای نی نی ها دقت نکرده بودم)، یا وقتی اقو اقو می کردی بال در می آوردم و تو آسمون ها سیر می کردم، ولی امروز هشت ماه و 16 روز از عمر نازنینت می گذره از وقتی رفتی تو نه ماهگی بَ بَ ، نِم نِم ، مَ مَ ، و یه صدایی شبیه خاله البته خیلی نامفهوم، می گی و چند تا از کارهای این روزهات جدیدیا بپر بپر یاد گرفتی، می زارمت رو شکمم و بپر بپر می کنی میوه و آب میوه نمی خوری ( چه بد...
نویسنده :
مامی
23:35
دختر شیطون
باور کنین من مامان بدی نیستم تقصیر این دختر شیطون که یه لحظه آروم نمی گیره تا بتونم ازش یه عکس بگیرم بزارم اینجا سه شنبه بیست و ششم شهریور 92 هشت ماه و دو روزگی ...
نویسنده :
مامی
23:35