اولین آمپول
از وقتی دکتر گفت بهتره یه دونه آمپول ویتامین D3 بزنی تو دلم غوغایی شد چی کار کنیم خب نمی تونیم گریه کردنتو ببینم مامان جون وقتی خانم پرستار داشت آمپولتو می زد هر لحظه منتظر صدای گریت بودم ولی طبق معمول دختر شجاع من ما رو شرمنده کرد و آخ هم نگفت، منو بابائی بیچاره رو بگو که کلی دپسرده شده بودیم راستی مامانی امروز نمی دونم چی شده بود خیلی خوشحال بودی، کلی تو مطب آقای دکتر دَ دَ کردی کلی با همه خندیدی، خلاصه مطبو گذاشته بودی رو سرت چهارشنبه 9 مرداد 92